بيانيه عجيب باشگاه تراکتورسازي عليه لوپز

سايت باشگاه تراکتورسازي طي مطلبي عليه بايکن پرتغالي اين باشگاه که هنوز به تمرينات اين تيم برنگشته است موضع گرفت.

در متن اين بيانيه آمده است:

همانطور که علاقمندان تراکتورسازي مطلع هستند آقاي لوپز بازيکن تيم تراکتورسازي که از پرتغال به تبريز بازنگشته و از حضور در تمرينات تيم عليرغم داشتن قرارداد با باشگاه ، خود داري کرده است و اين بازيکن مطالبي را مطرح نمود که در روزنامه ها و سايت ها منتشر و موجب رنجش مردم گرديد لذا باشگاه لازم مي داند تا موضوع را روشن نمايد .

در اين بيانيه آمده است:آقاي فلاويو لوپز در زندگي شخصي خود مشکلاتي داشت که در ابتداي فصل گذشته به آن اشاره نمود، وقتي تيم تراکتورسازي در فصل دوازدهم شکل گرفت و کادر فني پرتغالي هدايت آن را بر عهده گرفت ، لوپز که بايد خود را به تيم مي رساند به تبريز نيامد تا اينکه تيم به اردوي ترکيه رفت و لوپز با چند روز تاخير به اردو پيوست و دليل تاخير خود را وجود مشکلات خانوادگي بين پدر و مادرش عنوان کرد.

در ادامه اين بيانيه آمده است:لازم به ذکر است که تيم سپاهان نيز همزمان با تراکتور در يک هتل اردو زده بودند که آقاي جان واريو بازيکن برزيلي آن با چند روز تاخير به اردوي سپاهان پيوست اما سرمربي سپاهان بي انضباطي جان واريو را تحمل نکرد و او را از اردو اخراج کرد، در حاليکه تراکتور از بي انضباطي فلاويو لوپز چشم پوشي کرد و او را در آغوش فشرد و سعي نمود بادرک مشکل وي با ايشان به درک متقابل برسد.

بعد از شروع مسابقات ليگ سطح بازي فلاويو تنزل کرد و رفتارش نيز تغيير نمود ،وي به شخصي بي حوصله ، کم طاقت ، لجوج و پرخاشگر تبديل شد . بازيهاي خوب وي در فصل يازدهم و زدن يازده گل و دادن پاسهاي گل ... هرگز تکرار نشد و بجاي آن اعتراض و فحاشي به کادرفني و درگيري بازي بازيکنان هم تيمي پر رنگ تر شد . وقتي باشگاه دليل رفتارهاي وي را بررسي کرد وي دليل مشکلات روحي و رفتاري خود را اختلاف پدر و مادرش اعلام نمود تا اينکه روزي خبر رسيد که مادرش از پدرش طلاق گرفته و تنها زندگي مي کند.

باشگاه هرچقدر سعي کرد از لحاظ روحي و رواني او را تقويت نمايد کمتر موفق شد و مشکلات وي روي رفتار و سطح فوتبال وي تاثير منفي گذاشت. مربيان پرتغالي از وي در مقابل ساير بازيکنان نوع خاصي حمايت کرده و او را تافته جدابافته مي دانستند که به موضوع اختلاف در بين تيم تبديل شد . همه پنالتي هاي تيم به او داده مي شد اما او هرگز نتوانست گل هاي پرشمار به ثمر برساند.

اين سايت در ادامه مطلب خود نوشت:تعدادي از بازيکنان پنالتي ها را حق سيد صالحي مي دانستند که در کورس آقاي گلي بود و دريغ کردن زدن ضربات پنالتي از سيد صالحي وي را از آقاي گلي بازداشت . اينک با شروع فصل سيزدهم آقاي لوپز عليرغم داشتن قرارداد با باشگاه از حضور در تمرينات و از آمدن به تبريز امتناع نموده و قصد دارد به سفارش مادرش در کشور خودش بماند اما متاسفانه ايشان بناي ناسازگاري گذاشته و با نامهرباني در حق هواداران تيم تراکتورسازي شروع به شانتاژ و فرافکني کرده و مطالب کذب و در عين حال زشت را بر زبان آورده است و اتهاماتي را عليه کشور ايران، شهر تبريز ، باشگاه ، بازيکنان و کاپيتان تيم وارد کرده است و حق نان و نمک را انصافا لحاظ نکرده است . وي بعد از گذشت يکسال از زلزله آذربايجان که چندين هزار کشته و بي خانمان بر جاي گذاشت موضوع زلزله و و نا امني را بهانه قرار مي دهد و معلوم نيست که چشم و ابروي وي از کدام آذربايجاني مشکي تر است و چرا جان وي عزيزتر از آذربايجاني هاست و زشت تر از آن طرح موضوع دزدي از خانه وي است که خودش مي گويد دزد نتوانسته چيزي ببرد ، البته زدن دزد به منزل وي در حد يک ادعاست و تاکنون در هيچ مرجع قانوني ثبت نشده و حال ايشان مي گويد که موضوع را به يک خبرنگار اطلاع داده است . ما به قضاوت نمي نشينيم و از پيش داوري پرهيز مي کنيم، شايد در کشور وي دزدي را به جاي گزارش به پليس آن هم بعد از چندين مدت به خبرنگار اطلاع مي دهند . اما دزد خطاب کردن مردم شهري که پيوسته وي را در ميادين ورزشي تشويق و در کوچه بازار مورد لطف و محبت و احترام قرارداده اند چقدر کار درستي است؟

در ادامه اين بيانيه آمده است:وي مي گويد مادرم گفت در آنجا مدام دزدي مي شود آنجا نمان . البته شايد ايشان نسبت به مادرش فرزند خوبي است که حرف مادر را گوش کرده و به تبريز نيامده و به قراردادش با باشگاه پشت پا زده است اما اهانتهايي مثل تراکتور لعنتي ، تبريز لعنتي ، ايران لعنتي و اينکه ايرانيها اصلا فوتبال را نمي فهمند و کاپيتان و بازيکنان وي را کتک زدند چه محلي از اعراب دارد ؟ اگر لوپز دوست دارد در کنار مادر بماند و به تراکتور نيايد ميتواند به طور مسالمت آميز و از طريق تفاهم با باشگاه مشکلات خود را حل نمايد . ايراني ها مردماني فهيم و ميهمان دوست هستند و مشکلات وي را درک مي نمايند و راضي نيستند هيچ کسي را در سختي ببينند. کمک به مردم و دستگيري از آنها از صفات پهلوان منشي ايرانيان است . اما آيا صحيح است که تراکتور سازي تاوان کج خلقي پدر وي را بدهد؟ چرا لوپز به جاي پدر از تراکتور انتقام مي گيرد؟ تبريزيها اما در مقابل به مردم شهر و کشور لوپز احترام مي گذارند و خود را آلوده هتاکي نمي کنند ، ضرب المثلي داريم که زبان حال لوپز است ، محبت زياد موجب مرض است . اقدام بعدي لوپز اينست که وقتي خبر ناراحتي مردم تبريز از بي محنتي و رفتار و گفتار وي به گوش او رسيده و با دستپاچگي در صدد انکار اتهاماتش بر آمده اما اسناد گفته هاي وي در باشگاه موجود است و باشگاه نه بخاطر قرارداد وي با تيم بلکه بخاطر اهانت وي به مردم حق پيگيري اقدام را بر خود محفوظ مي دارد و اقدامات قانوني را در جهت استيفاي حقوق مردم انجام خواهد داد.

اما تاثير اين موضوع بر هواداران چيست ؟ تعدادي از هواداران در تماس با باشگاه از بي محبتي لوپز شکوه و به مطالب خوبي اشاره داشتند و آن اينکه هواداران تشويق هاي خود را بجاي اشخاص و نفرات که يک يا دو سال در تيم حضور مي يابند بر روي تيم متمرکز کنند و تراکتور شعار غالب ورزشگاه باشد چون تيم مقدم برا اشخاص است از لوپز درس بگيريم که براحتي بر همه چيز پشت پا زد و محبت هواداران را با ناسپاسي پاسخ داد.